به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ تماشاخانه تازه تاسیس مسعودیه به تازگی کار خود را با اجرای نمایش "جنایت و مکافات" برگرفته از رمان معروف داستایوفسکی به کارگردانی ایمان افشاریان آغاز کرده است. این نمایش حدود ۱۵ بازیگر دارد که مهدی پاکدل و مجید آقاکریمی بازیگران نقش اصلی آن هستند.
مهدی پاکدل از بازیگران شناخته شده و با سابقه تئاتر که تجربه همکاری با کارگردانهای مختلفی از جمله حسین کیانی، محمد یعقوبی، حمید امجد و حسین پاکدل را درکارنامه خود دارد در خصوص حضور خود در نمایش "جنایت و مکافات" گفت: من در نمایش "جنایت و مکافات" نقش راسکولنیکف که در رمان داستایوفسکی دست به قتل یک پیرزن رباخوار میزند را ایفا میکنم. راسکولنیکف دانشجویی است که سعی میکند عدالت را آن گونه که خود فکر میکند به اجرا درآورد.
او ادامه داد: همان گونه که میدانید این نمایش بر اساس یکی از رمانهای بزرگ داستایوفسکی است و من فکر میکنم در این دوره اگرچه ممکن است خواندن هزار صفحه رمان برای بسیاری دشوار باشد اما دیدن یک نمایش ۹۰ دقیقهای بر همین مبنا قطعا برایشان جذاب خواهد بود . قطعا نوع نگاه ایمان افشاریان کارگردان "جنایت و مکافات" روی نمایش تاثیرگذار است چرا که تبدیل رمان به نمایشنامه، فرایندی است که آقای افشاریان چیزی در حدود چهار ماه درگیر آن بودند تا یک نگاه تازهای به این نمایش داشته باشند چرا که قرار نیست آن شکل از ادبیات که در مدیوم رمان تعریف میشود روی صحنه هم اجرا شود اما به هر حال "جنایت و مکافات" برای همه یک داستان آشنا است و همه میدانند که نمایش در خصوص پیرزن رباخواری است که به دست یک دانشجو کشته میشود و این دانشجو درگیر وجدان خود میشود و اتفاقات دیگر اما در این نمایش با این داستان از یک نگرش تازه و زاویه کاملا جدید برخورد شده است، ضمن اینکه به لحاظ نوع روایت نیز این نمایش یک شکل موزیکال دارد که بر این اساس حدود ده قطعه از قطعههای معروف روسی با شعرهای ایرانی ترکیب شده و در صحنه به اجرا در میآید.
شخصیت پاری فری سختترین نقشی است که تا کنون در تئاتر بازی کردم
مجید آقا کریمی بازیگر دیگر این نمایش است که تماشاگران اصیل تئاتر او را به خوبی می شناسد در خصوص نقش خود در "جنایت و مکافات" تاکید کرد: به جرات میگویم که این نقش در واقع سختترین نقشی است که من تاکنون در تئاتر بازی کردهام و این نقش از لحاظ روحی و فیزیکی مرا کاملا درگیر خودش کرده است. هر گونه لغزش در این نقش میتواند یک سری اسم بزرگ را در تاریخ خدشهدار کند بنابراین باید خیلی با دقت روی این نقش کار میکردم.
او با اشاره به ویژگیهای نقش خود، ادامه داد: من در این نمایش نقش بازپرسی به نام پاری فری را بازی میکنم که از راسکولنیکف بازجویی میکند و با تسلطی که بر روی مسائل روانشناسی دارد او را وادار میکند که در نهایت به جرم خود اعتراف کند. البته ما در این نمایش کل "جنایت ومکافات" را نمیبینیم بلکه در واقع یک جلسه ۹۰ دقیقهای بازجویی پاری فری از راسکولنیکف را میبینیم که در این بازجویی توهمات، ذهنیات و درونیات راسکولنیکف که در واقع یک سری شخصیتهای رمان "جنایت و مکافات" را به تصویر میکشد. مهدی پاکدل در نقشش حرکات فیزیکی سختی دارد آنچانکه در جایی از داستان هم میگویم که "من مثل شمع میمانم و تو مثل پروانهای" بر این اساس من در این نمایش بیشتر ثابت هستم و در سکون یک سری دیالوگها را عنوان میکنم.
آقاکریمی همچنین متذکر شد: واقعیت این است که این نمایش کلاسیک نیست و ما یک داستانی را از ابتدا تا پایان نمیبینیم بلکه تنها یک جلسهای از بازجویی و یک سری از برشهای ذهنی راسکولنیکف را مشاهده میکنیم.
این هنرمند در پاسخ به این سوال که در بازیهای خود چه میزان به متن وابسته هستید و چقدر ایدههای خودتان را وارد متن میکنید؟ خاطرنشان کرد: من مدت زیادی به دلایل مختلف کار نکردم و البته پیش از آن خیلی کم کار هم بودم. در مورد متن باید بگویم بستگی به این دارد که من به نویسنده اعتماد کامل داشته باشم. مثلاً من به کارهای آقای جلال تهرانی که مدتهای زیادی با ایشان کار کردهام اعتماد بالایی داشتهام و معتقدم حتی هجاهایی که انتخاب میکنند در متنهایشان حساب شده است. بنابراین هیچ لزومی ندارد که هیچ چیز در آنها تغییر پیدا کند. من فقط کافی است که اجرا کننده خوبی باشم. ولی اگر جایی باشم که اجبار به کار داشته باشم و متن دارای مشکلی باشد که در بازی یا کلام من اختلالی ایجاد میکند یا به نظر منطقی نمیرسد با نویسنده یا کارگردان تعامل میکنم که اینها تغییر کنند. در نهایت اگر ببینم که کار خوبی نیست اصلاً آن را انجام نمیدهم.
آثار فاخر به مرور ماندگاری خود را به دست خواهند آورد
در ادامه این گفتوگو مهدی پاکدل در اظهار نظری جداگانه در خصوص رویکرد متفاوت هنرمندان مطرح تئاتر به سالنهای خصوصی نسبت به گذشته و اقبال روز افزون آنها به سالنهای خصوصی تئاتر، اظهار کرد: اینکه ما در هر خیابان و کوچه یک فضای تئاتر داشته باشیم عالی است، آن هم با این همه حجم هنرمندان علاقمند به تئاتر و افزایش جمعیت تئاتر بین کشور چنین اتفاقی ضروری است، اما اشتباهی که رخ داده این است که دولت فکر میکند وقتی تئاتر خصوصی شد باید خودش توانمندی بازگردادن منابع مالیش را داشته باشد در حالی که این گونه نیست. من فکر میکنم دولت باید به بچههای تئاتر کمک کند کما اینکه در سالنهای خصوصی نمایش اجرا کنند.
پاکدل ادامه داد: در همه جای دنیا تئاتر خصوصی مورد حمایت مالی قرار میگیرد چرا که به فرهنگ مردم کمک میکند. سئوال این است که مگر یک تئاتر در طول سال چقدر میتواند در آمد زایی کند پس قطعا باید دولت کمک کند. اما الان میبینیم به لحاظ سخت افزاری سالنهای مختلف شکل میگیرد و خیلی از آنها هم غیر استاندارد هستند و کارگردان هم مجبور است دست به هر کاری بزند که تماشاچی را به سالن بکشاند. این درحالی است که پیشتر اگر کسی قصد دیدن تئاتر میکرد برای این بود که ذهنش را درگیر یک تفکر جدید کند و از روزمرگی بیرون بیاید. اما الان مخاطب میگوید آن چه که من میخواهم را به من ارائه بده ببینم میتوانی مرا سرگرم کنی و اینگونه است که دیگر اندیشیدن معنا ندارد. اگر کمی به مخاطب برای اندیشیدن به یک کار فشار بیاید میگوید که تئاتر چرت و پرتی بود، درحالی که مخاطب اهل تفکر و تعمیق بوده اما حالا با این تربیت نادرست رو به دیدن کارهای سطح پایین آورده است.
این هنرمند در خصوص میزان اهمیت تبدیل شدن هنرمند تئاتر به زبان گویای جامعه، تاکید کرد: ما در یک دوران گذار به سر میبریم و نمیتوان با دقت به این سئوال پاسخ داد. هنرمند ممکن است نیازهای جامعه را به گونهای ببیند در حالی که جامعه با آن ارتباطی برقرار نمیکند. در حال حاضر مخاطب است که تصمیم میگیرد که چه چیزی به او نشان داده شود و اصلاً حوصله فکر کردن را ندارد؛ مثلاً دیگر نمیشنویم که بگویند؛ کار استاد بیضایی روی پرده سینما است و بروم کار این استاد برجسته را ببینم که به اندیشهام تعالی بدهم. عده کمی در همین حوزه هنر به این موضوع اهمیت میدهند و درصد محدودی از جامعه هستند و اینها مخاطبان خاص هستند. مخاطبی واقعی کسی است که از دل جامعه باشد و این مخاطب دیگر به تعالی اندیشه اهمیت نمیدهد. باید توجه داشت که اگر یک کاری پر فروش میشود نمیتواند یک الگو باشد. و نمیتواند نشان دهنده نگرش یک دوره در یک جامعه باشد. خیلی آثار بودهاند که در زمان خودش خیلی فروش نداشته و بعدها فهمیدهاند که چه تاثیری در روند فکری مثلاً تئاتر داشته است. به عنوان مثال فیلم "روز واقعه" در زمان اکرانش هیچ محبوبیتی نداشت و مردم از این فیلم استقبالی نکردند. ولی الان میبینیم به یکی از شاخصترین فیلمهای تاریخ ایران بدل شده است. در تئاتر هم همین طور است و شاید آثار فاخر بسیاری تولید شوند و مخاطب حوصله مواجه شدن با آن را نداشته باشد ولی بعدا با گذشت زمان اینها ماندگاری خودشان را به دست خواهند آورد.
نظر شما